- 8 سال و 2 ماه قبل - 26 مهر 1395 ساعت 19:46
- تعداد بازدید: 1874
کودکانی که پشت چراغ قرمز قد میکشند
به گزارش ایسنا، کودکانی که وظیفهدارند بخشی از زندگی پر مصیبت خانواده را بچرخانند، کودکانی که شناسنامه ندارند، گاهی اوقات درازای مقداری پول معامله میشوند و دیگر مهم نیست، زیردست سرپرستان سنگدل و خشن، بر سر جسم و روح این کارگران معصوم چه میآید، اما نمیتوان گفت همه کودکانی که در خیابان هستند، بیخانمان هستند. مانند برخی از کودکانی که در حال رشدند و در خیابان کار میکنند، اما در خانه زندگی میکنند و نانآور خانه هستند.
مانند اکبر که خانواده دارد، اما مجبور به کار است، اکبر 12 ساله به خبرنگار ایسنا، میگوید: در خانه، حرف، حرف پدرم است. در خانواده 10نفره ما چهارخواهر و چهار برادر و پدرومادرم همه بهنوعی کار میکنند.
وی ادامه میدهد: چارهای ندارم باید کارکنم، خرج زیاد است، من حالا بعدازظهرها بعد از مدرسه دستفروشی میکنم، دوست داشتم وضع مالی خوبی داشتم و کار نمیکردم.
متأسفانه کودکان کاری که بهمنظور کسب درآمد به فعالیتهای تولیدی، خدماتی یا مشاغل کاذب روی میآورند، از بسیاری از حقوق اولیه انسانی، حق آموزش و تحصیل بازمیمانند، سلامت جسمی و روانی این کودکان بهشدت در معرض انواع آسیبها و خشونتهای جسمی و حتی جنسی قرار میگیرد و در آینده با افسردگی، سوءتغذیه و انواع بیماریهای روحی و جسمی مواجه میشوند.
فردی که از کودکی بهجای تحصیل و تفریح، موظف به تأمین اقتصادی و معیشتی خود و خانواده خود است، کودکی خود را تباهشده میبیند و هیچگاه فرصتی برای آموزشوپرورش یا مهارتآموزی که بتواند تأمینکننده ضمانت شغلی او در آینده باشد، پیدا نمیکند.
علی خادمی کارشناس ارشد جامعهشناسی، در خصوص تعریف کودکان کار به خبرنگار ایسنا، گفت: هرگونه فعالیت اقتصادی که منجر به آسیب جسمی، روحی و روانی که اغلب موارد منجر به ترک تحصیل کودکان میشود، در تعریف کار کودک قرار میگیرد.
وی افزود: البته باید در نظر داشت که یونیسف دودسته تعریف دیگر را وارد این مفهوم میکند که بر اساس تعریف اول یکسری از این کودکان که بیشتر جامعه آماری را تشکیل میدهند، کودکانی هستند که خانواده دارند و خیلی از آنها حتی به مدرسه هم میروند، اما به خاطر وضعیت بد اقتصادی و سایر مسائل مجبور به کار در خیابان هستند.
خادمی اضافه کرد: دسته دوم نیز کودکانی هستند که خانواده نداشته و حتی ممکن است بیشتر شبها در خیابان بخوابند، این بچهها به مدرسه نمیروند و در معرض آسیبهای جسمی و روحی بسیاری قرار دارند.
به گفته این فعال اجتماعی، بر اساس پژوهشهای جهانی بهطورکلی از دلایل شکلگیری پدیده کودکان میتوان به نارساییهای نهادهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه، فقر اقتصادی خانواده و ناتوانی آنها در انطباق با شیوه زندگی شهرهای بزرگ، آسیبزا بودن محلات حاشیه شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سازمانهای مسئول و الگوی نادرست کنش متقابل میان شهروندان و کودکان کار اشاره کرد.
خادمی با اشاره به تأثیری که رفتار تکتک ما روی کودکان کار و نهایتاً بر روی جامعه میگذارد، اظهار کرد: مهمترین مسئله تأثیر شهر بر روی کودکان، به موضوع امنیت آنها بازمیگردد؛ چراکه وقتی با بچهها صحبت میکنیم، این افراد به دلیل ترس از نیروی انتظامی، بهزیستی و شهرداری مجبور به رجوع به فضاهایی هستند که نظارتی بر روی آنها وجود ندارد. این در حالی است که این مکانها پاتوق معتادان و افراد خلافکار نیز هست.
نظرات (0)
ارسال یک نظر